پشت پرچین

پشت پرچین

گاهی حتی یک آدمِ بیسواد ادبی مثل من هم دلش میخواهد بنویسد یک چیزهایی را...
چیزهایی که گاهی در ذهن انگشت های آدم گیر میکند...
شاید فقط همین
شاید هم نه...

کفشدوزک کوچولو

دسته بندی

۹ مطلب در مهر ۱۳۹۳ ثبت شده است

۳۰
مهر

یک وقت هایی هست بهانه هایی پیدا می شوند برای مرور چیزهایی که مدت هاست گوشه ی ذهنت خاک می خورند و تو فکر میکنی که فراموششان کرده ایی و چقدر ناجور است که خواستنی ترین هایت تلخ شده باشند.

اما همه ی این بهانه ها چقدر خوبند برای رفتن به لحظه هایی که... به گذشته هایی که... به خودت که...

باور نکن تنهایی ات را... (+)*



هر نفـس فـریادم اما از صدا افتاده ام
آه! امشب یاد خیلی چیز ها افتاده ام

- علی خلیلی


* توضیحات به پیوست،پیوست شده.

- لینک به تقلید از ماهی جان

  • کفشدوزک کوچولو
۲۸
مهر

ـآتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت



* خـــرقــه زهــد مـرا آب خـرابات ببـرد
   خانه عقل مرا آتش میخـانه بسوخت

   - حافظ

  • کفشدوزک کوچولو
۲۷
مهر
تفریح جدیدم شده اینکه یک ماسک سفید بزنم راه بیوفتم بروم داخل بیمارستان ها و تمام راه رو ها و طبقات را بگردم. گاهی در پیچ و خم بیمارِ بیمارستان گم می کنم خروج را و مرگ از جلوی چشم هایم عبور می کند.
هر بیمارستانی که در مسیرم باشد می روم داخل و تمام بهانه های ناراحتی و افسردگی را کنار میگذارم و ساعتی را می نشینم به انتظار نوبتی که نگرفتم و شکر می کنم خدای تمام لحظه ها را که سالمم.


از دسـت و زبـان کـه بـرآید
کز عهده شکرش به درآید
- سعدی
  • کفشدوزک کوچولو
۲۷
مهر

می نوشتم عشق، دستم بوی شبنم می گرفت



   می‌نوشتم عشق، دستم بوی شبنم می‌گرفت
   آهِ حــــوّای درون، دامــــان آدم مـــی‌گـــرفــــت

   - غزل تاجبخش


* گر سبک سازی چو شبنم از علایق خویش را
   مــی تــوان در پـیــشـگـاه خاطـر گل راه یافت

   - صائب تبریزی

  • کفشدوزک کوچولو
۱۲
مهر
گاهی لازم است بروی در خودت و مدتی بمانی همان جا و بدانی کسی سراغت را نمی گیرد. گاهی هم باید از خودت فاصله بگیری و به خودت طور دیگری نگاه کنی مثلا کمی اعورانه و به خودت حتی متلک بیاندازی.
گاهی باید با خودت سَرِ خودت دعوا کنی و از خودت شکست بخوری. گاهی باید به خودت سیلی بزنی که از خودش جا نماند...

-  هی دختر! پاشو.
+ هان! چیه؟
-  اصن حواست هست کجایی؟
+ چی؟
-  پاشو جمع کن خودتو.
+ ای وااااااای...
-  بدو که از خودت خیلی عقبی

گاهی هم باید به خودت بفهمانی که به خودش بیاید و برگردد به همان خودِ قبلی و از خودش جلو نزند و خودش را بیشتر از خودش نشان ندهد...


* چه حرف ها که در دلم نگفته می ماند
   خوشـا به حـال شماها شـاعری بلدید
  - رضا احسان پور
  • کفشدوزک کوچولو
۱۱
مهر
بستنی خورون چیست؟
بستنی خورون مراسمی است کاملا انفرادی که در گوشه ی دنج اتاق خواب یا بالکنِ رو به حیاط هر زمان که احوالات روحیتان مساعد نیست برگذار می شود به این صورت که یک قاشق دسته بلند و یک پاکت بستنی لیتری را با خود می برید و لم میدهید و شروع میکنید به خوردن. تا مرز خفگی میخورید. تکه هایی که برمیدارید باید به قدری بزرگ باشند که علاوه بر دندان ها مغزتان هم یخ بزند. در انتهای این مراسم شما حالتان به طور شگفت انگیزی خوب است.

هشدار: ممکن است پس از انجام این مراسم دچار مستی و حتی توهّم شوید، لذا این مراسم برای افراد کم جنبه و بی جنبه اصلا توصیه نمی شود.
  • کفشدوزک کوچولو
۱۰
مهر

منو باروون



* خسته از یکرنگی ام می خواهم از حالا به بعد
   تــا ابــد پـایـیــز بــاشــم اعـتــدالــم را نــگـیــر

   - مهدی فرجی
  • کفشدوزک کوچولو
۰۸
مهر
آدم باید به تن عریان تئوری ها و اندیشه های درست، جامه عمل بپوشاند (اصلا جایز نیست که در جامعه اسلامی چیزی عریان بماند. همه چیز را باید به نحو احسن پوشاند. روایت داریم که عیب ها را حتی باید پوشاند. و اما پوشش ها فصل به فصل فرق دارد، که این خود مبحثی است که بعدا به تفصیل به آن می پردازیم).
در مبحث پوشش دو مفهوم داریم: اول پوشیدن است که به این معنیست که جامه ایی را بر تن خود کنی، دوم پوشاندن که یعنی چیزی را به واسطه چیز دیگری پوشش دهی یا چیزی را واسطه ی پوشش چیزی دیگر قرار دهی.
یکی از کاربرد های پوشش در مقوله عمل است که جامه ی عمل بر چیزی می پوشانیم یا خود جامه ی عمل را می پوشیم. ابتدا مورد انتهایی را توضیح میدهیم که به معنی پوشیدن لباس عملگی و حمالی در راستای اهداف تئوریِ مورد نظر است، و مورد اول یعنی پوشاندن لیاس عملگی بر تن عمل تا خودش جانش در برود و اهداف تئوری را محقق کند و شما مدیریت پروژه را بر عهده خواهید داشت.
و در کمال نهایت آدم باید برای جامعه مفید باشد. باید آدم فعال باشد و در کل آدم باید باشد و باید آدم باشد یا باید آدمی باشد که آدم باشد.


(ناگفته ها من از زبان خودم / جلد0 / صفحه وسط)
  • کفشدوزک کوچولو
۰۶
مهر

دلم را چون اناری کاش یک شب دانه می کردم



* سرم را مثل سیبی سرخ صبحی چیده بودم کاش

   دلــم را چـون اناری کاش یک شب دانه می کـردم

    - علیرضا قزوه

  • کفشدوزک کوچولو