پشت پرچین

پشت پرچین

گاهی حتی یک آدمِ بیسواد ادبی مثل من هم دلش میخواهد بنویسد یک چیزهایی را...
چیزهایی که گاهی در ذهن انگشت های آدم گیر میکند...
شاید فقط همین
شاید هم نه...

کفشدوزک کوچولو

دسته بندی

۲ مطلب با موضوع «از دیگران» ثبت شده است

۳۰
آبان

ببینید آقا چی میگه: «در این شرایط ابتکار لازم را در دست بگیرید.»
یعنی اینکه ید بیضا رو از جیب بیرون بیارید و عصای موسی رو بندازید.
یعنی معجزه.
یعنی یه خلوت با امام زمان.
یعنی امام زمان برات دعا کنه.
یعنی گوشه چشم امام زمان(عج).

...

یکی خودشو بذاره جای امام زمان (عج).
چقدر غصه تو دلِ امام زمانِ؟!
کسی میتونه تصور کنه؟!

...

بشینید فکر کنید چطوری میتونیم غصه امام زمان رو کم کنیم.
چند نفرمون در کنترل یا خدمت امام عصر هستیم؟
شهدا واقعا وصیت نامه نوشتند،
ما هم واقعا وقف نامه بنویسیم.

...

دنیا دنیای عمل و عکس العمله.
انشاءا... جزء انصار امام زمان (عج) باشیم.


 (سخنرانی حاج حسین یکتا / شب قدر / رمضان 93 / طرح امام / مشهد مقدس)


- یادش بخیر، چه شب و روزایی بود... چه خاطراتی برامون موند... زیاد نگذشته اما دلم حسابی تنگ شده...

  • کفشدوزک کوچولو
۰۸
آبان
دخترک از میان جمعیتی که ساکت و بعضا بی تفاوت شاهد اجرای تعزیه اند رد میشود...
عروسک وقمقه اش را محکم زیر بغل میگیرد....
شمر با هیبتی خشن، همانطور که دور امام حسین 'ع' می چرخد ونعره می زند، از گوشه چشم دخترک را می پاید...
او با قدم های کوچکش از پله های تعزیه بالا می رود.
از مقابل شمر میگذرد.
مقابل امام حسین 'ع' می ایستد و به لب های سفید شده اش زل میزند...
قمقمه اش را مقابل او می گیرد.
شمشیر از دست شمر می افتد... و رجز خوانی اش قطع میشود.
دخترک میگوید: " بخور،برای تو آوردم" و برمی گردد.
رو به روی شمر که حالا دیگر بر زمین زانو زده می ایستد.
مردمک های دخترک زیر لایه ی براق اشک می لرزد.
توی چشم های شمر نگاه می کند و با بغض می گوید : " بابا ، دیگه دوستت ندارم." صدای هق هق مردم فضا را پر می کند.



- نوشته فوق از اینجانب نیست و از جایی کپی شده.
  • کفشدوزک کوچولو