مدتی است که فهمیدم
ریش های پدرم سفید شده
بخوانید و بنویسید ولی اسراف نکنید.
(ناگفته های من از زبان خودم / جلد0 / صفحه اول)
- بی شوخی، خواندن و نوشتن غذای روح است.
یک جاهایی هست در آن احساس راحتی و امنیت میکنی، حتی بیشتر از زمانی که در خانه و حریم خودت هستی. هر قدر هم در شلوغی این جاها گم بشوی یا در وسعت آن شمال و جنوبت را گم بکنی باز هم احساس امنیت داری...
- آخ که در ماه خدا ۱۰ روز مهمان تو بودن چه صفایی دارد...
* شکوه تخت جمشید اشک شد از چشم من افتاد
از آن وقـتـی کـه خـاک پاـی سلــطان خـراســانـم
- سیّدحیدرضا برقعی
اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی الامامِ التّقی النّقی و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِکَ.
- حافظ
زنـده به گــور کــردنـت در پـس خـاطـرات هـم
فـایـده ایی نمی کــند چون تو جوانه می زنی